دانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220170923The Effect of 12 Weeks of Resistance Exercise on Serum Cardiotrophin-1 Levels, Left Ventricular Hypertrophy and Blood Pressure in Hypertensive Elderly Womenاثر فعالیت ورزشی مقاومتی بر سطوح سرمی کاردیوتروپین-1، هیپرتروفی بطن چپ و فشارخون در زنان سالمند مبتلا به پرفشارخونی11161374910.22049/jassp.2016.13749FAفرهاددریانوشدانشیار، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0003-2125-896Xنسرینعموعلیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز،شیراز، ایرانمحمدشرافتی مقدمدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز،شیراز، ایرانسیده شیوادادونددانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانJournal Article20170303One of the factors that influences the occurrence of pathological hypertrophy is the molecule cardiotrophin-1 (CT-1) molecule. The purpose of the present study was to investigate the effect of 12 weeks of resistance exercise on serum cardiotrophin-1 levels, left ventricular hypertrophy and blood pressure in hypertensive elderly women.<br /><br />The subjects who voluntarily participated in the present study were chosen among elderly women who were suffering from hypertension. Therefore, 40 elderly women aged 50 to 70 years old were divided into two groups (control and experimental) based on body fat(20 pessnt) percentage and body mass(26kh.m2) index. The training program consisted of performing resistance exercises three times a week for 12 weeks. The control group had no training program during this period.<br /><br />According to the results, there was a significant difference between pretest-posttest cardiotrophin-1 (P=0.02) or diastolic blood pressure in the resistance exercise group (P=0.04). A significant difference was also observed between left ventricular wall thickness of post-tests (P=0.01). <br /><br />The increased levels of cardiotrophin-1 in this study is most probably influenced by the time of performing physical exercise in the long term. The resistance exercise has led to increased levels of cardiotrophin-1 which can be very effective in the cardiac reconstruction and hypertrophy.مولکول کاردیوتروپین-1 (CT-1) در هیپرتروفی آسیب زا مؤثر می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته فعالیت ورزشی مقاومتی بر سطوح سرمی کاردیوتروپین-1، هیپرتروفی بطن چپ و فشارخون در زنان سالمند مبتلا به پرفشارخونی بود. <br />جامعه آماری پژوهش، زنان سالمند مبتلا به پرفشارخونی شهر شیراز بود. بیمارانی که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند به عنوان داوطلب انتخاب شدند. در این مطالعه 40 زن سالمند با دامنه سنی 50 تا 70 سال انتخاب و بر اساس درصد چربی(20درصد) و شاخص توده بدنی( 26kg.m2 ) به دو گروه 20 نفره (کنترل و آزمایش) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا گردید. گروه کنترل نیز در این مدت هیچگونه برنامه تمرینی انجام ندادند.<br />نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین پیشآزمون- پسآزمون کاردیوتروپین-1 (0/02=p) و فشارخون دیاستولیک در گروه تمرین مقاومتی وجود دارد (0/04=p). همچنین بین پسآزمونهای ضخامت دیواره بطن چپ (0/01=p) تفاوت معنادار وجود داشت.<br />افزایش CT-1 در پژوهش حاضر، به احتمال زیاد اثر زمان فعالیت ورزشی در درازمدت است. فعالیت ورزشی مقاومتی منجر به افزایش سطوح کاردیوتروپین-1 شده و این افزایش میتواند در بازسازی و هیپرتروفی قلبی بسیار مؤثر باشد.استفاده از این نوع برنامه تمرینی، به افرادی که بیماری مشابه آزمودنی های پژوهش دارند، پیشنهاد میشود.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13749_fc3addb7c5637ef180e0a86cb5608deb.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922THE EFFECT OF AEROBIC EXERCISE COMBINED WITH SUPPLEMENTATION OF L-ARGININE ON THE RESPONSE OF C-REACTIVE PROTEIN IN OBESE MENتأثیر یک ماه تمرین هوازی با و بدون مکملدهی ال-آرژنین بر پاسخ پروتئین واکنشگر-C سرمی و ترکیب بدنی مردان چاق17231375010.22049/jassp.2016.13750FAافشارجعفریدانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمجیدجهانیدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، تهران، ایرانمقصودنبیل پوردانشگاه فنی و حرفه ای تبریز، تبریز، ایران0000-0003-2420-4828Journal Article20170328Aims: The purpose of the present study was to examine the effect of 4 weeks of aerobic training with and without L-Arginine supplementation on the level of reactive protein C serum and body composition in obese men.<br />Methods:: 20 male volunteers obese with body mass index 30-38/4 kilograms per of square meters in the form of a quasi-experimental design randomly assigned to in two homogenous groups include training + L- Arginine supplements(n=10) and training-placebo (n=10) for each 6 mg per kg of body weight were replaced. The volunteers in a period of 15 sessions of aerobic exercise with 65 to 85 percent HR max participated. Body composition and c serum levels of reactive protein in both groups before and 12 hours after the last training protocol were measured.<br />Body composition and level of serum CRP in both groups before starting exercise protocol and 12 hours after the last training was measured. Also from descriptive statistics (mean and standard deviation) and from independent and paired t-test in and significant level was 0/05 assessed.<br />Results: Body fat percentage only in training in addition to L-Arginine supplementation significantly form was found reduced. While reactive protein C serum in both groups significantly decreased. However, the results showed that the rate of decline reactive protein C serum. In addition to supplements significantly more than the placebo group (P >0.05).<br />Conclusion: It is recommended to obese men in order to improve body composition and reduce general inflammation along with aerobic exercises use L-Arginine supplementsهدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر چهار هفته تمرینات هوازی با و بدون مکملدهی ال-آرژنین بر سطح پروتئین واکنشگر-C سرمی و ترکیب بدنی در مردان چاق بود.<br />روش: 20 مرد چاق داوطلب با شاخص توده بدنی 4/38-30 کیلوگرم بر متر مربع در غالب یک طرح نیمه تجربی به طور تصادفی دو گروه همگن شامل تمرین+مکمل آل-آرژنین (10 نفر) و تمرین+دارونما (10 نفر) جایگزین شدند. داوطلبین به مدت یک ماه (15 جلسه) در یک دوره یک ماهه تمرینات هوازی با شدت 65% الی 85% ضربان قلب بیشینه پرداختند. ترکیب بدنی و سطح پروتئین واکنشگر-C سرمی در هر دو گروه قبل از شروع قرارداد تمرینی و 12 ساعت بعد از اتمام آخرین جلسه تمرینی اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل و همبسته در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد.<br />یافتهها: میزان درصد چربی بدن تنها در گروه تمرین+مکمل ال-آرژنین به شکل معناداری کاهش پیدا کرده بود در حالی که پروتئین واکنشگر C سرمی در هر دو گروه به طور معنیداری کاهش یافته بود. با این حال نتایج نشان داد که میزان کاهش پروتئین واکنشگر C سرمی گروه تمرین+مکمل به صورت معنیداری بیشتر از گروه دارونما بود (05/0> P).<br />نتیجهگیری: با در نظر گرفتن جوانب احتیاط مردان چاق جهت بهبود ترکیب بدن و افت التهاب عمومی توصیه کرد که به همراه تمرینات هوازی از مکمل دهی ال-آرژنین استفاده شود.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13750_7dacb80060f0585e99555dd029e3225f.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922Examined the changes in serum levels of inflammatory, anti-inflammatory factors and Irisin after an acute resistance exercise in sedentary young menبررسی تغیرات سطوح سرمی آیریزین و برخی فاکتورهای التهابی و ضد التهابی متعاقب فعالیت حاد مقاومتی در مردان جوان کم تحرک24311375110.22049/jassp.2016.13751FAاحساناصغریدانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد، گروه فیزیولوژی ورزشی، مشهد، ایرانمحمد جوادرمضان نژاددانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد، گروه فیزیولوژی ورزشی، مشهد، ایرانزهرامیرزنده دلدانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد، گروه فیزیولوژی ورزشی، مشهد، ایرانJournal Article20170409This study examined the changes in serum levels of inflammatory, anti-inflammatory factors and Irisin immediately, 24 and 48 hours after an acute session of resistance exercise in young men. In this semi-experimental study, 10 sedentary male (mean age 19.45±2.8 years, height 174.86±4.25 cm and a weight of 67.73±3.5) voluntarily participated. Power maximum bench press 1RM test subjects were measured. For statistical analysis was used of variance (ANOVA) and LSD post hoc test. The results showed that 1RM test leads to rising levels of Irisin, IL-6 and TNF- immediately after exercise test. The findings showed that 24 hours after the test session Irisin, IL-10 and TNF- levels was in high level. 48 hours after the test session just IL-10 showed differences significant (P0.05). The results showed that the use of an acute session of resistance exercise can cause elevated Irisin and some inflammatory factors levels in sedentary individuals, which may be effective factors to controlled fat and overweight. Although we must notice to elevation of inflammatory factors levels and negative effects.این پژوهش با هدف بررسی تغییرات سطوح سرمی آیریزین و برخی از فاکتورهای التهابی و ضد التهابی بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از اجرای یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی در مردان جوان کمتحرک انجام شد. این پژوهش که به صورت نیمه تجربی انجام شد، 10 مرد کمتحرک (میانگین سنی 8/2±45/19 سال، قد25/4±86/174سانتیمتر و وزن 5/3±73/67)، داوطلبانه در یک جلسه فعالیت مقاومتی شرکت کردند. سطوح آیریزین و فاکتورهای التهابی در زمان-های پیش، بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شد. تحلیل آماری دادهها با کمک فعالیت آماری تحلیل واریانس یک طرفه و فعالیت تعقیبی LSD صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطوح آیریزین و اینترلوکین -6 و عامل نکروز توموری آلفا بلافاصله پس از جلسه آزمون افزایش مثبت و معناداری دارد (05/0p <). این یافته ها نشان داد که فاصله 24 ساعته پس از جلسه آزمون منجر به بالا باقی ماندن معنادار سطوح آیریزین و همچنین IL-10و TNF- گردید (05/0p <). پس از گذشت 48 ساعت از زمان آزمون تنها IL-10 بود که نسبت به پیش از فعالت افزایش معنادری را نشان داد (05/0p <). این نتایج نشان داد که استفاده از یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی میتواند باعث بالارفتن سطوح آیریزین و برخی از فاکتورهای التهابی (اثر تحریکی آنها بر ترشح آیریزین) در افراد کمتحرک شده که این موضوع میتواند به عنوان فاکتوری تاثیر گذار در کنترل وزن و چاقی افراد عمل نماید. البته باید به بالارفتن فاکتورهای التهابی و اثر منفی این آزمون نیز توجه داشت.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13751_323f5c3ab03ea4f5b8eee7d98fea76e5.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922The Prevalence of Female Athlete Triad (Eating Disorder, Amenorrhea, and Osteoporosis) and its Relation to the Level of Physical Activity in National Teams of Iranمیزان شیوع سهگانه ورزشکاران زن (اختلال تغذیه، آمنوره و پوکی استخوان) و ارتباط آن با سطح فعالیت بدنی در ملی پوشان ایران32391375210.22049/jassp.2016.13752FAسمیراپورمیرزاییدانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانبهمنمیرزاییدانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانفرهادرحمانی نیادانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانJournal Article20170422Absteract: The aim of this study was to determine the prevalence offemale athlete triad and its relation to the level of physical activity in national teams. In this study,from 353 present individuals in 25 sport fields, only from National Teams, 284 individuals have voluntarily filled the questionnaires related to eating disorder, menstrual disorder, osteoporosis and physical activity. For studying the correlation between variables Spearman correlation test was used. The results of this study indicated that the prevalence of female athlete triad in nationalteams includes 7.7% of the whole present athletes. Also the prevalence of eating disorderwas24.7%, and amenorrhea 27.1% and the risk of osteoporosis in 4% of athletes was low, 47.3% moderate,38.7% high, and 10% very high. There was a very weak correlation between physical activity and each of the triad components, but the correlation between physical activity and the risk of osteoporosis(p < 0.01, r=-0.157)and also physical activity and eating disorder(p < 0.05, r=-0.125)was reverse and significant. Also the correlation between the level of physical activity with the female athlete triad and amenorrhea was not significant. There was a weak correlation between the triad components, but the correlation between osteoporosis with eating disorder and amenorrhea was Positive and significant. The results of this study indicated that the prevalence of female athlete triad in the national teams of Iran is spreading and necessary trainings should be done for athletes and coaches and those responsible for ladies’ sports and also by adopting preventive programs its further prevalence in the future should be avoided.یک جز از سهگانه یا ترکیبی از آن میتواند عملکرد جسمانی را کاهش دهد یا علت بیماری و یا مرگومیر باشد. هدف ازاین مطالعه تعیین شیوع سهگانه ورزشکاران زن وارتباط آن باسطح فعالیت بدنی درتیمهای ملی کشوربود. در این مطالعه باجامعه آماری 353نفرحاضردر25رشته ورزشی تیم های ملی،284نفر پرسشنامههای مربوط به اختلال تغذیه، اختلال قاعدگی، پوکی استخوان و فعالیت بدنی را داوطلبانه تکمیل کردند. برای بررسی همبستگی بین متغیرها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافتههای این مطالعه نشان داد که، شیوع سهگانه ورزشکاران زن در تیمهای ملی 7/7 درصد از کل ورزشکاران حاضررادر برمیگیرد. همچنین شیوع اختلال تغذیه 7/24 درصد آمنوره 1/27 درصد بوده و احتمال خطر پوکیاستخوان در 4 درصد از ورزشکاران به میزان کم، 3/47 درصد متوسط، 7/38 درصد زیاد و 10 درصد به میزان بسیار زیادی میباشد. همبستگی بسیار ضعیفی بین فعالیت بدنی و هر یک از اجزای سهگانه وجود داشت، اما همبستگی بین فعالیت بدنی و خطر پوکیاستخوان (157/0- =r،01/0 >p) و نیز فعالیت بدنی و اختلال تغذیه (125/0- = r، 05/0 p <) معکوس و معنادار بود. همچنین، همبستگی بین سطح فعالیتبدنی با سهگانه ورزشکاران زن و آمنوره معنادار نبود. همبستگی ضعیفی بین اجزای سهگانه بود اما، همبستگی بین پوکیاستخوان با اختلال تغذیه و آمنوره مثبت و معنادار شد. نتایج اینمطالعه نشان دادکه شیوع سهگانه ورزشکاران زن در تیمهای ملی ایران به میزان 7/7 درصدوجودداردولازم است برای ورزشکاران، مربیان و کسانی که مسئولیت ورزش بانوان را دارند، آموزشهای لازم صورت گیرد و نیز با اتخاذ برنامههای پیشگیرانه، از شیوع بیشتر آن در آینده جلوگیری شود.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13752_36e13886954db050c921730f955dc5d1.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922Effects of Nigella Sativa short term Supplementation on superoxide dismutase and malondialdehyde Responses to a Bout of Aerobic Exercise in Male Volleyball Playersتأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیاه دانه بر پاسخ ورزشی سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی آلدئید سرمی در مردان والیبالیست40461375310.22049/jassp.2016.13753FAجوادوکیلیاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز0000000271008961رامینامیرساساندانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز0000-0002-0329-6973سولمازهاشم پورگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریزتوحیدخانواریگروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریزJournal Article20170530Introduction: The aim of this study is to determine the effects of a short-term nigella sativa supplementation on superoxide dismutase and malondialdehyde levels in response to a boat of aerobic exercise in male volleyball players.<br />Methods: 13 mail volleyball player students of Tabriz University of Medical Sciences (aged 22±2 years, body fat 15±8% and VO2max= 45±7 ml/kg/min) participated in this study. At the beginning all subjects participated in an aerobic exercise protocol with 75% VO2max on the treadmill for 30 minutes and then received 43mg/kg/d nigella sativa powder for 21 days. After 21 days of supplementation period, the protocol was repeated. Blood samples were obtained before and after each protocol to determine malondialdehyde, superoxide dismutase and Lactate. Data were analyzed by ANOVA repeated measure and LSD tests using SPSS20 at α≤0.05.<br />Results: The results showed that one bout aerobic exercise with increasing level of lactate values necessary to create the oxidative pressure and SOD values also has increased. Was also shown, short-term nigella sativa supplementation had no significant impact on the levels of base of Malone dialdehyde (P 0.05 >) But although supplementation had no effect on the SOD level in exercise response it before and after short-term nigella sativa supplementation (05/0 <P), baseline SOD levels at rest decreased.(P = 0.034).<br /><br />Conclusion: These data indicate that aerobic exercise can increase blood biomarkers of oxidative stress and supplementation with nigella sativa could not significantly attenuate exercise-induced oxidative stress in men.هدف پژوهش حاضر تعیین اثر مکملسازی کوتاهمدت سیاه دانه بر مقادیر پایه و پاسخ ورزشی سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی آلدئید سرمی در مردان ورزشکار می باشد. 13 والیبالیست مرد با میانگین و انحراف استاندارد سن: 2±22 سال، وزن: 3±79کیلوگرم و اکسیژن مصرفی بیشینه: 7±45 میلیلیتر/ کیلوگرم/ دقیقه به مدت 3 هفته روزانه 43 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پودر سیاه دانه را در سه وعده غذایی دریافت کردند. قبل و بعد از دوره 21 روزه مکملسازی، آزمودنیها روی نوار گردان با شدت 75 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه دویدند. نمونه های خونی قبل و بعد از دوره ی مکمل سازی و در هر مرحله قبل و بعد از پروتکل ورزشی اخذ گردید. مکمل سازی کوتاه مدت سیاه دانه تاثیر معنی داری بر سطوح پایه مالون دی آلدئید و فشار اکسایشی ناشی از فعالیت ورزشی در مردان نداشت. اگرچه مکمل سازی در مقادیر پاسخ ورزشی SOD قبل و بعد از مکمل سازی بی تاثیر بود، سطوح پایه SOD در حالت استراحتی را کاهش داد.<br />واژه های کلیدی: فشار اکسایشی، مکملسازی، سیاهدانه، والیبال، فعالیت هوازیhttp://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13753_b30e4da21468c55048b0006c0ab3ce2b.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922The Effects of 14 Days Vitamin C Supplementation on Oxidant and Antioxidant Factors After One Bout Acute Exercise Training in Active Girlsتاثیر14 روز مکمل سازی با ویتامین C بر عوامل اکسیدانی و آنتی اکسیدانی پس از یک جلسه فعالیت شدید در دختران فعال47551375410.22049/jassp.2016.13754FAفرحنامنیدانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاداسلامی واحد ورامین پیشواJournal Article20170624Exercise can induced production of free radicals. Then HSPs and another factors for example MAD release in peripheral circulation and another tissues oxidative stress. Accordingly, the purpose of this study was to assess the effects of 14 days vitamins C supplementation on , HSP70 ,MAD and TAC after one bout acute exercise training in active girls. Methodology and Materials: Investigation statistical subject were thirty active female .They randomly assigned in 2 groups. Serum levels of HSP70 , MDA and TAC measured before supplementation, after 14 days supplementation and after exercise.Results: All data are expressed as means±SEM and analysis of variance 2×3 and Bonferoni test was used for post hock (50/0 ≥P ). The results showed that the level of MDA decreased and TAC increased with 14 days supplementation , but the changes of HSP 70 did not significantly .Conclusion: Our data presented show that human skeletal muscle responds to the stress of a single period of exercise training. Therefore, two weeks vitamin C supplementation have deceased , lipid peroxidation on plasma membrane and the destruction affective of oxidants and improvement capacity antioxidant total.مقدمه: فعالیت ورزشی می تواند موجب تولید رادیکال های آزادشود. سپس پروتئین های شوک حرارتی و عوامل دیگر مانند مالون دی آلدئید، در جریان گردش خون محیطی و سایر بافت ها آزاد شده و استرس اکسیداتیو می شود. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تاثیر14 روز مکمل سازی با ویتامین C بر پروتئین شوک حرارتی 70 ، مالون دی آلدئید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پس از یک جلسه فعالیت شدید در دختران فعال بود. روش کار: نمونۀ آماری پژوهش30 دختر فعال را شامل می شد . آنها به شکل تصادفی ساده در دو گروه قرار گرفتند. تغییرات پروتئین شوک حرارتی70، مالون دی آلدئید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، قبل از مکمل سازی، 14 روز پس از مکمل سازی و بلافاصله پس از انجام فعالیت ورزشی بررسی شدند. یافته های تحقیق: تمامی اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی میانگین، انحراف استاندارد، آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر 2×3 و آزمون بونفرونی به عنوان آزمون تعقیبی، در سطح معناداری 05/0 ≥P ، تجزیه و تحلیل و بررسی شدند. نتایج حاکی از کاهش و تغییرات معنادار سطوح مالون دی آلدئید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی بود. اما تغییرات پروتئین شوک حرارتی70 معنادار نبود(05/0 ≥P) . نتیجه گیری: عضلات اسکلتی نسبت به فشار ناشی از یک جلسه فعالیت شدید ورزشی پاسخ نشان داده اند. بنابراین دو هفته مکمل سازی با ویتامین ث، موجب کاهش پراکسیداسیون جربی در غشاء سلولی،کاهش اثرات تخریبی اکساینده ها و بهبود و ارتقاء ظرفیت تام آنتی اکسیدانی شده است. <br />واژگان کلیدی: فعالیت ورزشی، دستگاه ایمنی، آنتی اکسیدان هاhttp://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13754_2b7209a89dc3777afae6f64195a20151.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922The effect of 6 weeks HIIT training in the conditions of hypoxia and normoxia on liver enzymes levels and lipid profiles in overweight womenبررسی تأثیر 6 هفته تمرین HIIT در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی در زنان دارای اضافهوزن56631375510.22049/jassp.2016.13755FAلیلانجفیگروه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانمحمدعزیزیاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-6386-7344وریاطهماسبیگروه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20170826The aim of this study was to evaluate the effect of 6 weeks HIIT training in the conditions of hypoxia and normoxia on liver enzymes levels and lipid profiles in overweight women. Subjects consisted of twenty inactive overweight women that were randomly and equal assigned into two groups, HIIT training under normoxia conditions (age: 27.70 ± 3.164 and BMI: 26.2 ± 91.064) and HIIT training under hypoxia conditions (age: 27.20 ± 3.32 and BMI: 27.1 ± 36.49). Both of groups performed HIIT training for six weeks and three times a week with intensity of 90% Peak oxygen consumption. Blood samples were obtained 48 hours before and after six weeks of HIIT training. Data was statistically analyzed by dependent and independed t-test, with a 0.05 significance level. The findings showed that the level of aspartate aminotransferase in pretest and posttest of both groups decreased significantly, but the levels of alanine aminotransferase, total cholesterol and low density lipoprotein only in the hypoxia group significantly decreased. Therefore HIIT training in hypoxic conditions possibly effective in liver health and prevention of diseases associated with obesity and overweight and it's an appropriate training for inactive and obese individualsهدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 6 هفته تمرین HIIT در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی در زنان دارای اضافهوزن است. آزمودنیهای این پژوهش را 20 زن دارای اضافهوزن غیر ورزشکار تشکیل میدادند که بهصورت مساوی و تصادفی به دو گروه تمرین HIIT در شرایط نورموکسی (سن: 536/3±50/27 و BMI: 03/94±2/26) و تمرین HIIT در شرایط هایپوکسی (سن: 05/4±80/26 و BMI: 49/38±1/27) تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه شش هفته و هر هفته سه جلسه تمرین تناوبی شدید با شدت %90 اوج اکسیژن مصرفی اجرا کردند. از همة آزمودنیها 48 ساعت قبل و بعد از شش هفته اجرای HIIT خونگیری بهعمل آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای تی همبسته و مستقل در سطح معنیداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که میزان آسپارتات آمینوترانسفراز در پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه کـاهش معنـیدار یافت، اما میزان آلانــین آمینوترانــسفراز، کلسترول تام و لیپوپروتئین کمچگال تنها در گروه هیپوکسی کاهش معنیداری یافت. بنابرین تمرین HIIT در شرایط هیپوکسی احتمالا در سلامت کبد و پیشگیری از بیماریهای مرتبط با چاقی و اضافه وزن موثر باشد و تمرین مناسبی برای افراد غیر فعال و چاق است.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13755_9534a8a9cd92cbc895818dd6eb1c4048.pdfدانشگاه شهید مدنی آذربایجانمطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش2676-65073220160922Comparing the Effect of 8 Weeks Iso-distance Interval and Continuous Exercise Training on Appetite Control and Body Composition in Sedentary, Overweight and Obese Girlsمقایسه تاثیر 8 هفته تمرین ورزشی تناوبی و تداومی هممسافت بر اشتها و ترکیب بدن دختران کمتحرک دارای اضافه وزن و چاق64711375610.22049/jassp.2016.13756FAصدیقهامینیکارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانناهیدطالبیگروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دنشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران0000000168721371علیصمدیگروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دنشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایرانJournal Article20170820The aim of this study was to compare the effects of two methods of Iso-distance continuous and intermittent exercise training on appetite and body composition in overweight and obese sedentary girls. Twenty six overweight and obese girls who were resident of Shahed university dormitory were purposefully selected and randomly assigned into following Iso-distance groups: interval exercise training and continuous exercise training. Each Group performed their own protocol for 8 weeks, 3 times per week with specified intensity and distance. Before starting the protocol and 24 hours after the last training session, appetite, percentage of body fat, waist circumference, waist-to-hip ratio, body mass index, and maximum oxygen uptake were measured at same condition. Data were analyzed using Paired sample t test and analysis of covariance. The findings showed that neither interval and nor continuous exercise training protocol had a significant effect on appetite (p>0.05). Also, two exercise training protocol significantly reduced percentage of body fat (p=0.377), body mass index (p=0.372), waist-to-hip ratio (p=0.509) and waist circumference (p=0.242), but the difference between groups was not significant (p>0.05). It seems that eight weeks of continuous and interval exercise training had no stimulatory or suppressive effect on appetite. Also, when the protocols are Iso-distance interval and continuous exercising training had similar effect on body composition of overweight and obese sedentary girls.هدف از مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر دو شیوه تمرین ورزشی تناوبی و تداومی هممسافت بر اشتها و ترکیب بدنی دختران کمتحرک دارای اضافه وزن و چاق بود. بدین منظور تعداد 20 دانشجوی دختر ساکن خوابگاه دانشگاه شاهد که مبتلا به اضافه وزن و چاقی بودند به صورت هدفمند انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تمرین ورزشی تناوبی و تداومی هممسافت تقسیم شدند. پروتکل تمرین به مدت ۸ هفته (۳ بار در هفته) با شدت و مسافت مشخص انجام شد. قبل از شروع پروتکل و ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اشتها، درصد چربی بدن، اندازه دور کمر و نسبت دور کمر به لگن و شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تی زوجی و کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند (05/0<α). یافتهها نشان داد دو پروتکل تمرین ورزشی تناوبی و تداومی هممسافت تاثیر معناداری بر اشتهای دختران کم تحرک دارای اضافه وزن و چاق نداشت (۰۵/۰p>). همچنین، هر دو پروتکل تمرین ورزشی باعث کاهش معنادار شاخص توده بدن (372/0=P)، درصد چربی بدن (377/0=P)، دور کمر به لگن (509/0=P) و اندازه دور کمر (242/0=P) شد، اما بین دو شیوه تمرینی از نظر اثرگذاری بر این عوامل تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰p>). به نظر میرسد 8 هفته تمرین ورزشی تداومی و تناوبی تاثیر تحریکی یا مهاری بر اشتها ندارد. همچنین، زمانی که مسافت پیموده شده یکسان باشد این دو شیوه تمرین تاثیر مشابهی بر ترکیب بدنی دختران دارای اضافه وزن و چاق دارد.http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_13756_8cc229e68298b9c219a0f0083177f338.pdf