per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
1
8
10.22049/jassp.2020.26787.1297
14057
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تأثیر دو نوع تمرین تناوبی و تداومی بر ظرفیت عملکردی و ترکیب بدنی زنان درمان شده از سرطان سینه
Effect of Interval and Continuous Training on Functional Capacity and Body Composition in Breast Cancer Survivors
سمیه نظری
s.f.nazari@gmail.com
1
امین عیسی نژاد
a.isanezhad@shahed.ac.ir
2
بهروز غریب
gharib.behroz@yahoo.com
3
علی قنبری مطلق
agmotlagh@gmail.com
4
علی صمدی
ali.samadi.62@gmail.com
5
کارشاس ارشد فیزیولوژی ورزش، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
استادیار فیزیولوژی ورزش، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
فوق تخصص هماتولوژی و انکولوژی، بیمارستان نفت، تهران، ایران
استادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
استادیار فیزیولوژی ورزش، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
هدف: بیماری سرطان سینه، شایعترین نوع سرطان در میان زنان به شمار میرود و این بخش از جامعه را حتی پس از بهبودی با مشکلات فراوانی مواجه میسازد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر 12 هفته تمرین هوازی تناوبی و تداومی بر ظرفیت عملکردی و ترکیب بدنی زنان درمان شده از سرطان سینه بود. روششناسی: 39 نفر زن درمان شده از سرطان سینه بهصورت داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کرده و بهصورت تصادفی به 3 گروه: 1- تمرین هوازی تناوبی (13 نفر)، 2- تمرین هوازی تداومی (14 نفر) و 3- کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی به مدت 12 هفته و بهصورت سه جلسه در هفته تمرینات خود را به انجام رساندند. ظرفیت عملکردی از طریق آزمون نشستوبرخاست و ترکیب بدنی با استفاده از دستگاه تجزیهوتحلیل ترکیب بدنی در سه گروه، قبل و بعد از دوره تمرینی با شرایط یکسان اندازهگیری و ارزیابی شد. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد کهتفاوت معنیداری در آزمون عملکرد عضلانی، توده چربی و درصد چربی بین سه گروه، وجود ندارد(0/05<P). توده عضلانی پس از دوره تمرین در گروه تمرین تناوبی بهطور معنیداری افزایش داشت و از این لحاظ بین گروه تناوبی با دو گروه دیگر تفاوت معنیدار وجود داشت(0/05>P). نتیجهگیری: تمرین هوازی از نوع تناوبی نسبت به تمرین هوازی از نوع تداومی برای تأثیرگذاری بر توده عضلانی افراد بهبودیافته از سرطان سینه میتواند انتخاب مناسبتری باشد. اما هر دو روش تمرینی اشارهشدهاثر محدودی بر ظرفیت عملکردی، توده چربی و درصد چربی بهبودیافتگان از سرطان سینه در مدت 12 هفته دارد.
Aim: Breast cancer is the most common type of cancer among women and causes many problems in this part of society, even after recovery. The purpose of this study was to compare effect of 12 weeks continues aerobic training (CAT) and interval aerobic training (IAT) on, functional capacity and body composition in women breast cancer survivors. Methods: 39 breast cancer survivors who were volunteers to participate in this study were divided in to three groups: 1- CAT (n= 13), 2- CAT (N= 14) and 3- control (n= 10). The two training groups performed their exercises for 12 weeks, three sessions per week. Before and after of training period functional capacity was assessed by muscle function test and body composition was measured by In-body devise in three groups in the same condition. For data analysis the ANCOVA was performed. Results: The results show that there were no significant differences in muscle function test, fat mass and fat percentage between the three groups(P>0.05). Muscle mass increased significantly after the training period in the IAT group and there was a significant difference between the IAT group and the other two groups(p < 0.05). Conclusion: Based on the results of this study, IAT may be a better choice than CAT to influence the muscle mass of breast cancer survivors. But both tow training methods have a limited effect on functional capacity, fat mass and fat percentage in breast cancer survivors, after 12 weeks of training period.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14057_23b908208d9bc6cbd21719323c776bc5.pdf
تمرین هوازی
ظرفیت عملکردی
ترکیب بدنی
سرطان سینه
aerobic training
Functional Capacity
Body Composition
breast cancer
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
9
18
10.22049/jassp.2020.26763.1291
14062
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
مقایسه اثر تمرینات تناوبی شدید و هوازی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 و نیمرخ لیپیدی در دختران هندبالیست نخبه
Effect of High Intensity Interval Training Versus Aerobic Training on Serum Levels of Angiopoietin-Like 4 and Lipids Profile in Elite Handball player Girls
فاطمه ایزانلو
ezanloo.f70@gmail.com
1
نجمه رضائیان
rezaeian.n@gmail.com
2
مهسا پکند
mahsa.pekand@yahoo.com
3
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی، دانشکده علوم انسانی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
استاد یار، گروه تربیت بدنی، دانشکده علوم انسانی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده وعلوم ورزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) پروتئین مهارکنندۀ لیپوپروتئین لیپاز است که در تنظیم متابولیسم چربیها، هموئوستاز گلوکز و حساسیت انسولینی نقش دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرینات تناوبی شدید (HIIT) در مقایسه با تمرینات هوازی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در دختران هندبالیست نخبه بود. روش شناسی: 30 دختر نوجوان هندبالیست (میانگین سنی 1/4±16/85 سال)، با سابقه حداقل چهار سال عضویت در تیم هندبال استان خراسان شمالی، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنیها در گروههای تجربی در چهار هفته تمرینات تناوبی شدید (تناوبهای دویدن در شدت 95-90 درصد ضربان قلب بیشینه با تناوبهای استراحت 3-1 دقیقهای دویدن در شدت 60-50 درصد ضربان قلب بیشینه، 30 دقیقه در هر جلسه) و تمرینات هوازی (دویدن با شدت 70-50 درصد ضربان قلب بیشینه، 60-45 دقیقه در هر جلسه)، سه جلسه در هفته، شرکت کردند. خونگیری بهمنظور اندازهگیری فاکتورهای خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی زوجی و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنیداری آماری 0/05>Pانجام شد. یافته ها: تفاوت معنیداری بین سطوح سرمیANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی پس از تمرینات تناوبی شدید و هوازی گزارش نشد (0/05<P). با اینحال، در گروه تمرین هوازی کاهش معنیدار تریگلیسرید (0/032=P) و در گروه تمرینات تناوبی شدید کاهش معنیدار کلسترول خون (0/048=P) مشاهده شد. علاوهبراین، در گروه تمرینات تناوبی شدید و هوازی، به ترتیب، بین تغییرات ANGPTL4 سرم با تغییرات تریگلیسرید (0/01=P) و لیپوپروتئین پرچگال (0/014=P) ارتباطی معنیدار وجود داشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد که حجم و شدت تمرینات ورزشی بر سطوح سرمی ANGPTL4 در دختران هندبالیست نخبه تاثیر ندارد.
Aim: Angiopoietin-4 (ANGPTL4) is the inhibitor protein of lipoprotein lipase playing role in regulating lipids metabolism, glucose hemostasis and insulin sensitivity. The purpose of this study was to investigate the effect of four weeks of high intensity interval training (HIIT) versus aerobic training on serum levels of angiopoietin-4 (ANGPTL4) and lipids profile in elite handball player girls. Methods: 30 young handball player girls (mean aged 16.85±1.4 years), with at least four years of membership history in handball team of North Khorasan Province, were selected and randomly divided into two groups of experimental and one control group. Subjects in experimental groups participated in four weeks of HIIT [running at intensity of 95-90 percentage of maximum heart rate and resting intervals of 1-3 minutes running at 60-50 percentage of maximum heart rate] and aerobic training (running at 50-70 percentage of maximum heart rate, 45-60 minutes per session), three sessions per week. The blood samples were taken factors before and 48 hours after last training session to assess blood factors. Data analysis was done by One-way ANOVA, paired t-test, and Pearson correlation, and p < 0.05 considered significant. Results: There were no significant differences between ANGPTL4 levels following HIIT and aerobic training (P>0.05). However, triglyceride levels significantly decreased in aerobic group (P=0.032) and cholesterol levels significantly declined in HIIT group (P=0.048). Furthermore, there existed significant correlation between changes in ANGPTL4 levels and changes in levels of triglyceride (P=0.010) and high-density lipoprotein (P=0.014), following HIIT and aerobic training, respectively. Conclusion: It seems that volume and intensity of exercise training do not effect on serum levels of ANGPTL4 in elite handball player girls.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14062_425e9e5502bc71cf89aac7ce4c1633f8.pdf
پروتئین شبه آنژیوپویتین4
نیمرخ لیپیدی
تمرینات تناوبی شدید
تمرینات هوازی
هندبالیست نخبه
Angiopoietin4-like Protein (ANGPTL4)
Lipids Profiles
High Intensity interval training
aerobic training
Elite Handball Player
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
19
28
10.22049/jassp.2020.26796.1302
14063
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تاثیر تمرینات اسپارک بر عامل نروتروفیک مشتق از مغز، مهارت های حرکتی ظریف و درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر
Effects of SPARK Program on Fine and Gross Motor Skills and BDNF in Educable Intellectual Disabled Children
حمید آروین
hamidarvin36@yahoo.com
1
مهرزاد مقدسی
mehrzad.moghadasi@gmail.com
2
حسن رهبانفرد
hrohbanfard@yahoo.com
3
سعید ارشم
saeedarsham@khu.ac.ir
4
دانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاداسلامی، واحد شیراز، شیراز، ایران
دانشیار، گروه تربیت بدنی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاداسلامی، واحد شیراز، شیراز، ایران
استادیار رفتار حرکتی، گروه رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
استادیار گروه رفتار حرکتی ، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
هدف: هدف از این پژوهش تعیین تاثیر یک دوره تمرینات اسپارک بر عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و مهارت های حرکتی ظریف و درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روششناسی: 20 دانش آموز پسر کم توان ذهنی 7 تا 9 سالۀ به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامۀ منتخب اسپارک را به مدت 12 هفته هر هفته 3 جلسۀ 45 دقیقه ای اجرا کردند. قبل و بعد از مداخلۀ برنامه مهارت های ظریف و درشت و سطح BDNF تمام آزمودنی ها اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) با اندازه گیری های مکرر و در سطح معنی داری 0/05=α استفاده شد. یافته ها: در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین دو گروه تجربی و کنترل در هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده وجود ندارد. پس از اعمال دوره تمرینی، گروه تجربی به لحاظ فاکتورهای خونی BDNF بالاتر و در مهارت های حرکتی ظریف وضعیت بهتر و معنی داری نسبت به گروه کنترل داشت. درباره مهارت های حرکتی درشت، تفاوت معنی داری بین گروه های کنترل و تجربی در پس آزمون وجود نداشت. نتیجهگیری: برنامه منتخب اسپارک باعث افزایش سطح BDNF و بهبود مهارت های حرکتی ظریف در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود، اما تأثیر معنی داری بر مهارت های درشت ندارد که به نظر می رسد تا حدی به دلیل افزایش BDNF باشد.
Aim: The purpose of this study was to determine the effects of a curriculum known as Sports, Play and Active Recreation for Kids (SPARK) on fine and gross motor skills and brain-derived neurotrophic factor (BDNF) in educable intellectual disabled children. Methods: Twenty intellectual disabled boy students aged 7 to 9 years were randomly divided into experimental (n=10) and control (n=10) groups. The experimental group performed a selected SPARK program 3 days a week for 12 weeks. Fine and gross motor skills and BDNF level were measured before and after the intervention. Multivariate analysis of variance (MANOVA) with repeated measures was used for data analysis (α = 0.05). Results: Data revealed that there were no significant differences between two groups in any of the measured variables at the baseline. After the intervention, the experimental group performed significantly better in fine motor skills and had higher level of BDNF as compared to the control group. Regarding gross motor skills, there were no significant differences between experimental and control groups in the post-test. Conclusion: The selected SPARK protocol increases BDNF level and improves fine motor skills however it has not significant effect on gross motor skills in the educable intellectual disabled boy students; which could be partially attributed to an increased BDNF levels.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14063_c2e6346e6d16aa1168e692b729039d42.pdf
تمرینات اسپارک
عامل نروتروفیک مغز
مهارتهای ظریف
مهارتهای درشت
کم توان ذهنی
BDNF
Intellectual disabled children
Fine & gross motor skills
SPARK training
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
29
37
10.22049/jassp.2020.26777.1294
14064
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تاثیر مکملیاری حاد ال-کارنیتین بر عملکرد استقامت در توان و شاخص خستگی مردان جوان ورزشکار
The Effect of Acute L-Carnitine Supplementation on Endurance Performance and Fatigue Index in Young Male Athletes
سولماز صمدی کیا
solmazsamadikia@gmail.com
1
معرفت سیاه کوهیان
m_siahkohian@uma.ac.ir
2
امید یوسفی بیله سوار
o_yousefi@ymail.com
3
محمد ابراهیم بهرام
bahramsport2010@gmail.com
4
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
استاد فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه محقّق اردبیلی، اردبیل، ایران
هدف: ال-کارنیتین با افزایش اکسیداسیون چربیها، احتمالاً میتواند موجب بهبود عملکرد و کاهش خستگی در ورزشکاران شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف حاد مکمل ال-کارنیتین بر عملکرد استقامت در توان و شاخص خستگی در مردان جوان ورزشکار بود. روش شناسی: این مطالعه بهصورت دو سوکور، متقاطع و به روش نیمه تجربی انجام شد. آزمودنی های تحقیق، شامل 12 نفر از ورزشکاران شاغل در رشته ی والیبال بودند که به دو گروه تجربی (مصرف 4/5 گرم ال-کارنتین همراه با 6 قطره آبلیمو در 250 میلیگرم آب) و کنترل (6 قطره آبلیمو در 250 میلیگرم آب بهصورت دارونما) تقسیم شدند. هر یک از آزمودنی ها در دو جلسه ی مجزا، آزمون رست (RAST) را سه نوبت با فاصله ی یک ساعت از هم اجرا کردند و حداکثر توان، حداقل توان، میانگین توان و شاخص خستگی اندازه گیری شد. تحلیل دادهها، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و تی مستقل انجام شد (P>0.05). یافته ها: نتایج نشان داد در گروه تجربی اختلاف معنی داری بین مراحل اول و دوم متغیرهای حداکثر توان (0/007= p)، حداقل توان (0/028= p) و میانگین توان (0/002= p) وجود داشت، اما بین مراحل دیگر این تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <p). همچنین تفاوتی بین مراحل مختلف متغیر شاخص خستگی در گروه تجربی نبود (0/05 < p). به علاوه، در هیچ یک از مراحل آزمون اختلاف معنی داری بین گروه ها وجود نداشت (0/05<P). نتیجه گیری: به نظر می رسد مصرف حاد مکمل ال-کارنیتین طی یک جلسه فعالیت بدنی شدید، بر استقامت در توان و شاخص خستگی تاثیر معناداری ندارد.
Aim: L-carnitine may improve performance and decrease fatigue in athletes by increasing lipid oxidation. The purpose of this study was to investigate the effect of acute L-carnitine supplementation on endurance performance and fatigue index in athlete young men. Methods: This study was a double blind, cross over and quasi experimental study. Subjects included 12 athlete young men athletes working in volleyball who were divided into two groups: experimental (consumption of 4.5 g L-carnitine with 6 drops of lemon juice in 250 mg) and control (6 drops of lemon juice in 250 mg of water as a placebo). Each of the subjects in two separate sessions performed the RAST test three times in one hour interval and were measured maximum power, minimum power, average power and fatigue index. The statistical tests used for data analysis were the analysis of variance with repeated measures and independent t-test (P>0.05). Results: The results showed that in the experimental group there was a significant difference between the first and second stages of the variables maximum power (p = 0.007), minimum power (p= 0.028) and average power (p= 0.002), But there was no significant difference between the other steps (p < 0.05). Also, there was no difference between different stages of fatigue index in experimental group (p <0.05). In addition, comparing the experimental and control groups in the above variables showed that there was no significant difference between the groups at any of the test stages (p < 0.05). Conclusion: It seems that acute consumption of L-carnitine supplement during one session of vigorous physical activity does not have significant effect on endurance and fatigue index.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14064_0672a1c0d3a2b1dd7b853da4dc51032a.pdf
ال-کارنیتین
استقامت در توان
شاخص خستگی
ورزشکار
L-carnitine
Continuity of power
fatigue index
Athlete
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
38
44
10.22049/jassp.2019.26615.1260
14016
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
اثر جنسیت بر سطوح p53 متعاقب دویدن سراشیبی در غیرورزشکاران
The effect of Gender on p53 Levels After Downhill Running in Non-Athletes
حسن فرجی
farajienator@gmail.com
1
فاطمه رستمی
havjenrostami@gmail.com
2
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد مریوان، دانشگاه آزاد اسلامی ، مریوان، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد مریوان، دانشگاه آزاد اسلامی ، مریوان، ایران
هدف: اثر جنسیت بر آپوپتوزش ناشی از فعالیت ورزشی مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر جنسیت بر سطوح p53، بعنوان شاخص آپوپتوزیس، بعد از دویدن سراشیبی در غیر ورزشکاران بود. روششناسی:18نفر با دامنه سنی بین 18 تا 30 سال به به صورت تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب و به دوگروه 9 نفره (9 نفر مرد و 9 نفر زن) تقسیم شدند. آزمودنیها 40 دقیقه دویدن سراشیبی (12% شیب) با شدت70 درصد ضربان قلب بیشینه را انجام دادند و نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. نمونه های خونی جهت تعیین سطح سرمی p53 ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که p53 بعد از دویدن سراشیبی نسبت به قبل فعالیت در هر دو گروه مرد و زن بطور معناداری افزایش داشت اما مقدار این افزایش در بین دو گروه مردان و زنان تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: اگرچه نیاز به مطالعات بیشتری است، اما این پژوهش نشان داد که جنسیت نقش مهمی در واکنش آپوپتوزیس به دویدن سراشیبی در غیرورزشکاران ندارد.
Aim: The effect of gender on related-exercise apoptosis is unclear. The aim of this study was to investigate the effect of gender on the p53 level, as apoptosis marker, after downhill running in non-athletes. Methods: Eighteen individuals between the ages of 18 and 30 years were randomly selected and divided into 9 groups (9 males and 9 females). Subjects performed downhill running (12% incline) at 70% of HRmax for 40 min and blood samples were taken before exercise and immidatly after exercise. Blood samples were assayed for serum level of p53. Results:The results showed that p53 was significantly increased after running downhill compared to pre-test in both male and female groups, but this increase was not significantly different between the two groups of men and women. Conclusions: Although more research is needed, we showed that gender was not found to play an important role in apoptosis response to downhill running in non-athletes.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14016_ce0b18cb1eda4518d446b0fef92a67c9.pdf
دویدن سراشیبی
p53
آپوپتوزیس
جنسیت
Downhill running
p53
Apoptosis
Gender
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
45
54
10.22049/jassp.2020.26833.1309
14065
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی سنتی و با انسداد جریان خون بر برخی شاخصهای هورمونی آنابولیکی و کاتابولیکی مردان میانسال فعال
The Effect of Traditional Resistance Training and with Blood Flow Restriction on Anabolic and Catabolic Hormonal Markers in Active Males
فرید پاکزادحسنلو
farid.pakzad69@gmail.com
1
جواد وکیلی
vakili.tu@gmail.com
2
سعید نیکوخصلت
s_niko@gmail.com
3
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
استاد یار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
هدف: به تازگی، استفاده از تمرین مقاومتی با انسداد جریان خون (BFR) به عنوان جایگزینی برای تمرینات مقاومتی سنگین برای افراد میانسال و سالمند توصیه شده است. لذا، هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با BFR و تمرین سنتی بر سطوح عوامل هورمونی آنابولیک و کاتابولیک در مردان میانسال فعال بود. روششناسی: در مطالعه نیمهتجربی حاضر 20 مرد میانسال فعال (2/53±47/65 سال) داوطلب انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی با انسداد جریان خون (BFR) و تمرین سنتی قرار گرفتند. 4 هفته تمرین مقاومتی گروه BFR شامل حرکت جلو پا و پرس پا با شدت 20 درصد 1-RM، یک ست 30 تکراری و 2 ست 15 تکراری و گروه تمرین مقاومتی سنتی شامل همان حرکات با شدت 80 درصد 1-RM در سه ست 10 تکراری بود اجرا کردند. نمونههای خونی قبل، بلافاصله بعد (برای هورمونهای تستوسترون و کورتیزول و لاکتات) و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی (برای هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولینی–1) اخذ شد. دادهها با آزمونهای آماری تحلیل واریانس و تی مستقل در سطح معنیداری کمتر از 0/05 آنالیز شدند. یافته ها: افزایش غلظت استراحتی هورمون رشد و IGF-I سرمی پس از پروتکل تحقیق معنیداری بود و تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت. با این حال، تمرین مقاومتی با BFR و تمرین سنتی باعث تغییر معنیداری در غلظت کورتیزول و تستوسترون نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به نظر میرسد احتمالاً استفاده از تمرینات مقاومتی با BFR طی دوره میانسالی نسبت به تمرین مقاومتی سنتی دارای به لحاظ پاسخ و سازگاری عوامل هورمونی آنابولیک دارای برتری نمیباشد، اما به لحاظ اجرا ممکن است بهتر باشد.
Aim: Recently, the use of resistance training with restricted blood flow (BFR) has been recommended as an alternative to heavy resistance training for middle-aged and elderly people. Therefore, the aim of this research was to evaluate the effect of age and status of resistance training on basal levels of anabolic and catabolic hormones in middle-age active male. Methods: In this semi-experimental study design, 20 middle-aged active men (age 47.65±2.53 years) were selected. Subjects were randomly divided into two groups of resistance training with and without BFR. Subjects in the 4-week BFR group performed knee extension and leg press at 20% 1-RM intensity, one 30 repetition set and 2 sets of 15 repetitions, and the non-BFR training group performed the same movements at 80% 1-RM intensity in three sets with 10 repetitions. Blood samples were also taken to measure testosterone and cortisol, growth hormone and insulin-like growth factor-1. Finally, Data were analyzed by analyses of variance and independent T test. The significance level was set at p < 0.05. Results: Resting concentrations of growth hormone, and IGF-I increased significantly after four weeks of resistance training with and without BFR. There was no different between resistance training with and without BFR in growth hormone and IGF-I. However, four weeks of resistance training with and without BFR did not significantly change testosterone and cortisol concentration. Conclusions: Based on the results, it seems likely that the use of resistance training with BFR during middle age is not superior to traditional resistance training in terms of response and adaptation to anabolic hormonal factors, but may be better in terms of implementation.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14065_d44f7b79ba181b1693cfde6243805734.pdf
آنابولیک
کاتابولیسم
انسداد جریان خون
میانسالی
هورمونکاتابولیک
Anabolic
Catabolism
Blood Flow Occlusion
Hormone
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
55
64
10.22049/jassp.2020.14017
14017
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
بررسی تاثیر مکمل گیری اسپیرولینا همراه با تمرین مقاومتی غیرخطی بر آنزیمهای کبدی زنان چاق
Effects of Spirulina Supplementation and Nonlinear Resistance Training on Liver Enzymes in Obese Women
سیروس فارسی
sirous.farsi@gmail.com
1
هادی قائدی
ghaedi.hadi@gmail.com
2
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد لار، دانشگاه آزاد اسلامی لارستان، لار، ایران
استادیار، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی لامرد، لامرد، ایران
هدف: چاقی با بیماریهای مختلفی از جمله قلبی عروقی، دیابت، فشارخون و نیز کبد چرب همراه است که تهدید کننده جدی سلامتی و عامل بسیاری از مرگ و میرها در سراسر جهان هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره مکملگیری اسپیرولینا همراه با تمرین مقاومتی غیرخطی بر آنزیمهای کبدی زنان چاق بود. روش شناسی: از طریق روش نمونه گیری هدفمند در دسترس 40 زن چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری شامل تمرین مقاومتی غیرخطی، مکمل اسپیرولینا، تمرین مقاومتی غیرخطی + مکمل اسپیرولینا و دارونما قرار گرفتند. گروه مکمل و دارونما به ترتیب روزانه 2 عدد کپسول 500 میلیگرمی اسپیرولینا یا نشاسته در وعده های صبح و عصر مصرف کردند. مداخلات به مدت 8 هفته انجام شد. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از پایان مداخلات، از هر چهار گروه در وضعیت 12 ساعت ناشتایی نمونه خونی گرفته شد. برای هر نمونه سطوح AST، ALT و ALP اندازهگیری شد. جهت مقایسه و بررسی تغییرات متغیرها در چهار گروه پژوهش و در دو زمان خونگیری، از آزمون آماری تحلیل واریانس مدل آمیخته بین- درونگروهی در یک طرح 2×4 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنیداری در میزان آنزیمهای AST (p=0/25)، ALT (p=0/92) و ALP (p=0/76) بین گروهها وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش احتمالا می توان گفت هشت هفته تمرین مقاومتی غیرخطی و مصرف مکمل اسپیرولینا اثری بر آنزیمهای کبدی زنان چاق ندارد و در نتیجه باعث بهبود نشانگران آنزیمی عملکرد کبد آنها نمیشود. کافی نبودن طول دوره تمرین و مصرف مکمل و البته عدم کنترل دقیق رژیم غذایی شاید از دلایل عدم بهبود باشد.
Aim: Obesity is associated with a variety of diseases, including cardiovascular disease, diabetes, hypertension and fatty liver, which are a serious health threat and cause many deaths worldwide. The purpose of this study was to investigate the effect of a spirulina supplementation course with nonlinear resistance training on liver enzymes in obese women. Methods: Forty obese women in Parsian city were selected through Purposive sampling method and were randomly divided into four groups of 10 people including nonlinear resistance exercise, spirulina supplement, nonlinear resistance exercise + spirulina supplement and placebo. The supplement and placebo group consumed 2 capsules of spirulina daily or starch in the morning and evening meals, respectively. Interventions were performed for 8 weeks. Twenty-four hours before and 48 hours after the intervention, blood samples were taken from all four groups at 12 hours fasting. For each sample, AST, ALT and ALP levels were measured. To compare and evaluate the differences between variables in study groups and at two blood sampling times, 4 * 2 mixed design ANOVA was used. Results: The results showed that there was no significant difference in AST (p = 0.25), ALT (p = 0.92) and ALP (p = 0.76) enzymes between groups. Conclusions: According to the results of this study, it can probably be concluded that eight weeks of nonlinear resistance training and spirulina supplementation have no effect on the liver enzymes in obese women and thus do not improve the enzymatic markers of their liver function. Inadequate training and supplement intake and lack of proper diet control may be the reason for lack of improvement.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14017_7fd34b9a161820ecddd3f0583df3e07f.pdf
تمرین مقاومتی غیر خطی
مکمل اسپیرولینا
آنزیم های کبدی
چاقی
resistance training
Spirulina
Liver
Obesity
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
65
72
10.22049/jassp.2020.26982.1335
14116
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
اثرات حاد فعالیت هوازی و بیهوازی بر آدیپوکاینهای خون و مولکولهای چسبان عروقی در زنان جوان
Acute Effects of Aerobic and Anaerobic Activities on blood Adipokines and Vascular Adhesive Molecules in Young Women
محسن جعفری
sport87mohsen@gmail.com
1
زهرا یکرنگی
zari.yekrangi@yahoo.com
2
محبوبه مرحمتی
ma.marhamati@yahoo.com
3
مهسا ریحانی
m.reihany68@gmail.com
4
حوری کریمی
akarimi674hou@gmail.com
5
استادیار، گروه علوم ورزشی، واحد شیروان، دانشگاه آزاد اسلامی، شیروان، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
هدف: برخی مولکول های چسبان و آدیپوکاینها میانجیهای فرایندهای التهابی آتروسکلروتیک هستند و غلظت خونی این مواد با خطر بیماری قلبی عروقی ارتباط دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر حاد دو نوع فعالیت هوازی (آزمون کوپر) و بیهوازی (آزمون رست) بر سطوح ICAM1، VCAM1، ای سلکتین، پی سلکتین، ال سلکتین، اپلین، امنتین و فیبرینوژن بود. روش شناسی: 17 زن جوان چاق و سالم به طور تصادفی به دو گروه هوازی و بیهوازی تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای آزمونهای مربوطه خونگیری از آنها به عمل آمد. از روش الایزا برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که فقط سطوح ال سلکتین پس از آزمون کوپر و سطوح فیبرینوژن پس از هر دو آزمون کاهش معنی داری داشتند (P≤0/05). بقیه متغیرها تغییرات درون گروهی معنی داری نداشتند، همچنین تغییرات هیچکدام از متغیرها بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (P>0/05). نتیجه گیری: به طور کلی اجرای آزمونهای رست و کوپر باعث افزایش آدیپوکاینها و مولکولهای چسبان آتروژنیک در زنان جوان چاق نمی شود که می تواند پاسخ مطلوبی در جهت کاهش خطر حمله قلبی در حین ورزش باشد.
Aim: Some adhesion molecules and adipokines are mediators of atherosclerotic inflammatory processes and blood levels of these substances are related to cardiovascular disease risk. The aim of this study was to examine the acute effects of two types of aerobic (Cooper) and anaerobic (Rast) on levels of ICAM1, VCAM1, E-selectin, P-selectin, L-selectin, omentin, apelin and fibrinogen. Methods: 17 obese and healthy young females were randomly assigned into two groups of aerobic and anaerobic tests. Blood samples were taken before and after the tests. Elisa method was used for evaluation of dependent variables. Results: Analysis of data showed that only L-selectin levels after cooper test and fibrinogen levels after both tests decreased significantly (P≤0/05). Other variables had no significant inter group changes, also changes of all of variables between two groups were not significant (P>0/05). Conclusions: Overall, implementation of Rast and Cooper tests did not induce elevation of adipokines and atherogenic adhesion molecules in obese young females that may be a beneficial response for prevention of heart attack risk during exercise.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14116_a6305506335e209ab9c8a730ee770c40.pdf
رست
کوپر
اپلین
امنتین
سلکتین
Rast
Cooper
Apelin
Omentin
Selectin
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
73
81
10.22049/jassp.2020.26862.1314
14117
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تاثیر مصرف کوتاه مدت سیترولین مالات بر نیتریک اکساید، لاکتات و شاخصهای گردش خونی آسیب عضلانی در مردان سالم تمرین کرده
Effects of Short Term Citrulline Malate Supplementation on Circulatory Nitric Oxide, Lactate and Muscle Damage Markers in Healthy Trained Men
احمدرضا اسحاقیان
ahmadrezaesh@gmail.com
1
علی اصغر رواسی
aaravasi@ut.ac.ir
2
عباس علی گائینی
aagaeini@ut.ac.ir
3
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
استاد فیزیولوژی ورزش، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
استاد فیزیولوژی ورزش، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
هدف: سیترولین مالات (CM) یک مکمل غذایی است که با هدف بهبود عملکرد ورزشی از طریق افزایش تولید نیتریک اکساید (NO) استفاده میشود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت CM بر بر عملکرد ورزشی و مقدار نیتریک اکساید، لاکتات و شاخصهای گردش خونی آسیب عضلانی در مردان سالم تمرین کرده بود. روش شناسی: در پژوهشی تجربی با طرح تصادفی معکوس، هشت آزمودنی پس از شرکت در جلسه اول جهت اندازهگیری ویژگی های آنتروپومتری و فاکتورهای عملکردی پایه، سه جلسه دارونما (8 گرم دکستروز) و یا مکمل CM (8 گرم) را به صورت دوسوکور دریافت کردند و در طی سه مرحله، استقامت عضلانی، استقامت هوازی و توان بیهوازی با آزمونهای شناسوئدی، کوپر و رست سنجیده شدند. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05 مقایسه شدند. یافته ها: مصرف CM به کاهش معنادار پاسخ CK به فعالیت ورزشی (0/041=ϼ) افزایش پاسخ NO به فعالیت ورزشی(0/006=ϼ)، افزایش میانگین توان بیهوازی ( 0/037=ϼ) و افزایش استقامت عضلانی (0/005=ϼ) منجر شد. با این حال اثر معناداری بر توان بیهوازی اوج( 0/13=ϼ) و استقامت هوازی (0/08=ϼ) و پاسخ LDH و لاکتات به فعالیت ورزشی (0/99=ϼ) ایجاد نکرد. نتیجه گیری: بهره گیری کوتاه مدت از مکمل CM احتمالا به بهبود عملکرد بیهوازی، رگ گشایی و کاهش آسیبهای عضلانی بیانجامد.
Aim: Citrulline malate (CM) as a dietary supplement is used to enhance exercise performance vua increasing nitric oxide production. The aim of this study was to investigate the effect of short term CM supplementation on exercise performance and circulatory nitric oxide, lactate and muscle damage markers in healthy trained men. Methods: In a cross over designed experimental study, eight subjects consumed CM or placebo (Starch) or (8g) for three consecutive days in a double blind order. Muscular endurance with both aerobic and anaerobic power were measured by pushup, cooper and RAST tests respectively. The data were compared using ANOVA for repeated measurements and Bonfroni post hoc tests, at a significance level of 0/05. Results: CM consumption significantly reduced CK response to exercise (ϼ=0.041), while increased NO response to exercise (ϼ=0.006), average anaerobic power (ϼ=0.037) and muscular endurance (ϼ=0.005). Nevertheless, it had’nt significant effects on LDH and lactate response to exercise (ϼ=0.99) or aerobic (ϼ=0.08) and anaerobic power (ϼ=0.13). Conclusions: Short term CM supplementation may lead to an improved anaerobic performance, vasodilation as well as a lowered level of muscular damage.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14117_a6e112e92ce68e4d016f1c530c5c4df3.pdf
ارگوژنیک
آسیب عضله
سیترولین مالات
نیتریک اکساید
Ergogenic
Muscle Damage
Citrulline malate
Nitric oxide
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
82
90
10.22049/jassp.2020.26909.1326
14118
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تاثیر دو مدل تمرینی تی آر ایکس بر توان بی هوازی و ترکیب بدنی ورزشکاران جوان و نوجوان تکواندو
The Effect of Two Training Models of TRX on Anaerobic Power and Body Composition of Young and Teenager Taekwondo Athletes
علیرضا امانی
a.amani@yahoo.com
1
میلاد حسن پور
hassanpour.milad7@gmail.com
2
طاهر افشار نژاد
afsharnezhad@gmail.com
3
استادیار فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شمال، آمل، ایران
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شمال، آمل، ایران
استادیار فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
هدف: تمرینات تی آر ایکس جزو تمرینات مقاومتی نوین محسوب می شود که در افزاش توان، قدرت، تعادل و پایدار سازی ساختار بدنی نقش داشته و باعث افزایش هماهنگی عصبی-عضلانی می شود. هدف این پژوهش بررسی اثر دو مدل تمرینی تی آر ایکس بر روی توان بی هوازی و ترکیب بدنی ورزشکاران جوان و نوجوان تکواندو بود. روش شناسی: 36 نفر آزمودنی پسر جوان و نوجوان در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات تی آر ایکس به صورت تمرینات اینتروال شدید (TH) TRX-HIIT، تمرینات تی آر ایکس به تنهایی TRX (T) و گروه کنترل تقسیم شدند که هرگروه شامل 12 نفر بود. آزمودنی ها تمرینات را 3 جلسه در هفته و برای 5 هفته انجام دادند. توان بی هوازی و درصد چربی آزمودنی ها قبل و بعد از 5 هفته تمرین اندازه گیری شد. پس از بررسی نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف، برای آزمودن فرضیه های تحقیق جهت تعیین تفاوت های درون گروهی از آزمون T وابسته و برای تعیین تفاوت های بین گروه ها از روش آماری on way-ANOVA استفاده شد (P≤0.05). یافته ها: در هر دو گروه تمرین افزایش معنی داری در توان بی هوازی شرکت کننده ها مشاهده گردید که این افزایش در توان بی هوازی در گروه TH به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین، گروه تمرینات TH و T هر دو در پس آزمون نسبت به پیش آزمون موجب کاهش معنی داری در درصد چربی بدن (ترکیب بدن) شدند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود برای کسب نتایج بهتر در مدت زمان برابر از تمرینات تی آر ایکس به شکل اینتروال شدید استفاده شود.
Aim: TRX training are one of the new resistance training that play a role in increasing strength, power, balance and stabilizing the body structure and increase neuromuscular coordination. The aim of this study was to investigate the effect of two training models of TRX on anaerobic power and body composition of young and teenager taekwondo athletes. Methods: Thirty-six subjects, young boys and adolescents, participated in the study and randomly were divided to three training groups of 12 people including: TRX training in the form of intense interval training TRX-HIIT (TH), TRX training alone TRX (T) and the control group. Subjects performed the exercises 3 sessions per week for 5 weeks. Anaerobic power and fat percentage of the subjects were measured before and after 5 weeks of training. After examining the normality of data distribution using Kolmogorov-Smirnov test, for test the research hypotheses to determine the differences intragroup, the dependent T test was used and to determine the differences between the groups, the statistical method on way-ANOVA was used (P≤0.05). Results: In both training groups, a significant increase in participants' anaerobic power was observed, which anaerobic power was significantly higher in training group TH. Also, the TH and T training groups both significantly reduced body fat percentage (body composition) in the post-test compared to the pre-test. Conclusion: It is suggested to use TRX training in intense interval form to get better results during an equal time period.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14118_7fdb9f6ea8377a045ff6062acde16b60.pdf
تی آر ایکس
HIIT
توان بی هوازی
ترکیب بدنی
تکواندو
TRX
HIIT
Anaerobic power
Body Composition
Taekwondo
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
91
96
10.22049/jassp.2020.26921.1328
14119
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
مقایسه سطوح سرمی اُرکسین A بین افراد مبتلا و غیرمبتلا به کوهگرفتگی حاد
Comparing Serum Orexin-A Levels Between Affected and Non-Affected People to Acute Mountain Sickness
وحید تادیبی
vtadibi@yahoo.com
1
سحر چراغی
s.cheraghi35@gmail.com
2
دانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
هدف: کوه گرفتگی حاد معمولاً پس از صعود افراد سازگاری نیافته به ارتفاع بالاتر از 2500 متر رخ می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه سطوح سرمی اُرکسینA در افراد مبتلا و غیرمبتلا به کوه گرفتگی حاد بود. روش شناسی: بدین منظور تعداد 14 آزمودنی زن و مرد به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت نمودند. آزمودنی ها ساعت نه از شهر تهران با استفاده از تله کابین توچال به ارتفاع 3700 متری منتقل شدند و از آنجا پس از حدود 20 دقیقه کوهپیمایی سبک به جان پناه قله توچال به ارتفاع حدود 3960 متری رسیدند. نمونه گیری خون برای اندازه گیری سطوح سرمی اُرکسینA در سه مرحله انجام شد: پیش از صعود در شهر تهران، 30 دقیقه پس از رسیدن به ارتفاع 3960 متری و 24 ساعت پس از اقامت در ارتفاع. ملاک تشخیص کوه گرفتگی حاد کسب دست کم سه امتیاز از پرسشنامه لیکلوئیس به شرط داشتن سردرد بود. یافته ها: نیمی از آزمودنی ها (7=n) به کوه گرفتگی حاد مبتلا شدند. آزمون تی مستقل نشان داد آزمودنی هایی که در ارتفاع به کوه گرفتگی حاد مبتلا شدند، به طور معناداری سطوح اُرکسینA پایین تری در تهران داشتند (0/044=p). اما، پس از گذشت 30 دقیقه و نیز 24 ساعت در ارتفاع، سطوح اُرکسینA مبتلایان و غیرمبتلایان تفاوت معناداری نداشت (به ترتیب 0/08=p و 0/10=p). سطوح اُرکسینA در تهران و همچنین 30 دقیقه پس از رسیدن به ارتفاع، همبستگی منفی معناداری با امتیاز پرسشنامه لیکلوئیس داشتند (به ترتیب 0/025=p و 0/044=p). نتیجه گیری: در نتیجه گیری کلی می توان سطوح سرمی اُرکسین A در ارتفاع پایین را به عنوان شاخصی برای شناسایی افراد مستعد به کوه گرفتگی حاد در ارتفاع بالا در نظر گرفت.
Aim: Acute mountain sickness occurs generally after ascent to altitudes higher than 2500m and is not related to the physical fitness. The aim of this study was to investigate the serum levels of Orexin-A in people with and without the Acute Mountain Sickness. Methods: For this purpose, 14 men and women subjects participated in this study, voluntarily. All subjects transferred from Tehran to 3700m altitude of mount by the Tochal cable car at 9 am. Then, after 20min of modest hiking, they reach to the Tochal summit shelter at about 3960m altitude. Blood samples collected for the measurement of Orexin-A levels at three times: before the transferring in Tehran, 30min after arriving at altitude, and after 24h staying at altitude. The diagnostic criteria for the acute mountain sickness was a score of at least three from the Lake Louise questionnaire with headache present. Results: Half of the subjects (n=7) affected to acute mountain sickness. The independent sample t-test showed that the subjects with the acute mountain sickness had lower levels of Orexin-A in Tehran, significantly (p=.044). However, the Orexin-A levels of affected and non-affected subjects were not significantly different after 30min and 24h at altitude (p=.08 and p=.10, respectively). There were negative significant correlations between the Lake Louise questionnaire scores and Orexin-A levels in Tehran and at altitude (p=.025 and p=.044, respectively). Conclusions: In conclusion, the serum levels of Orexin-A at low altitude could be consider as a predictive factor for the susceptible people to acute mountain sickness at high altitude.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14119_d0deb042dae39b59180233dc9284a990.pdf
ارتفاع گرفتگی
هیپوکرتین
هیپوکسی
کوهنوردی
Altitude sickness
Hypocretin
Hypoxia
Mountaineering
per
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
2676-6507
2020-03-20
7
1
97
103
10.22049/jahssp.2020.14160
14160
Research Paper I Open Access I Released under (CC BY-NC 4.0) license
تاثیر تمرین هوازی بر سایتوکاینهای التهابی،کیفیت زندگی و عزت نفس در زنان دارای اضافه وزن
The Effect of Aerobic Exercise Training on Inflammatory Cytokines, Quality of Life and Self-esteem in Overweight Women
نرگس عابدینی
narges.abedini74@gmail.com
1
مهدیه ملانوری شمسی
mahdieh_molanouri@yahoo.com
2
شهناز شهربانیان
shahrbanian@gmail.com
3
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
هدف: هدف از این مطالعه اثر ده هفته تمرین ورزشی هوازی بر مقدار اینترلوکین-6 و 17 سرم، کیفیت زندگی و عزت نفس در زنان جوان دارای اضافه وزن بود. روش شناسی: 15 دختر دانشجو دارای اضافه وزن (BMI 25 تا 32 و با دامنه سنی 19 تا 30 سال) به صورت تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند. تمرین هوازی به مدت 10 هفته، سه جلسه در هفته، باشدت 55% تا 75% ضربان قلب ذخیره به مدت 45-30 دقیقه در هر جلسه برگزار شد. نمونه های خونی و Vo2max قبل و بعد از مداخله انجام شدند و همچنین پرسشنامه های عزت نفس، کیفیت زندگی و تصویر بدنی نیز تکمیل شدند. از آزمون های آماری t وابسته و t مستقل برای بررسی آماری داده ها استفاده شد. یافته ها: تمرین هوازی فقط تصویر بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی را بهبود داد و در مورد سایر متغیرها تفاوت معنی داری در طول تحقیق مشاهده نشد(0.05<p). نتیجه گیری: تمرین هوازی با وجود عدم تاثیر بر وضعیت التهابی در زنان دارای اضافه وزن، سبب بهبود تصویر بدنی و آمادگی هوازی می شود که بر کیفیت زندگی تاثیر دارند.
Aim: The aim of was to investigate the effects of 10 weeks of aerobic training on both IL-6 and IL-17 serum levels, quality of life and self-esteem in overweight young women. Methods: 15 overweight female students (BMI: 25-32 and age: 19-30 years) were randomly divided into two groups of training and control. Aerobic training was conducted for 10 weeks, three sessions/week at 55% to 75% of resting heart rate for 30-45 min/session. Blood sampling and Vo2max measurements were done prior to and also following the training period. Moreover, self-esteem, quality of life and body image questionnaires were also completed in both occasions. Independent and paired samples t tests were used to analyze the data. Results: Aerobic training improved body image and aerobic fitness level, in spite of no effects on inflammatory indices o=in overweight women. Conclusion: Aerobic training improves body image and aerobic fitness levels, both are likely involved in quality of life, however, no effects were observed for inflammatory status.
http://jahssp.azaruniv.ac.ir/article_14160_5db28a892dfaa647fb1c97d9191d48c1.pdf
تمرین هوازی
تناسب اندام
التهاب
کیفیت زندگی
aerobic training
Fitness
Inflammation
Quality of life